.::: پرواز شب :::.
Home        My Profile        E-mail       Archive        Titles
برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

اسم هـ ـ ــر دویمان را در گینس ثبت میکنند !
تو در دروغ گفتن رکـ ـ ــورد زدی ...
من در بـ ـ ــاور کردن...

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

این است پایانِ راه این همه كورتاژهای ذهــنی...

"یك نــازایی بدون علاج" !!!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

موندن آزارم می ده و رفتن اذیتم می کنه

کاش چیزی بین این دو وجود داشت


باغ بی برگی،

روز و شب تنهاست،

با سکوت ِ پاک ِ غمناکش.


گو بروید یا نروید،هر چه در هرجا که خواهد ، یا نمی خواهد؛

باغبان و رهگذاری نیست.

باغ نومیدان ،

چشم در راه ِ بهاری نیست.


پائـــیز جان ، چه شوم ، چه وحشتناک ،

رفتند مرغکان ِ طلائی بال .



پائـــیزجان ، چه سرد، چه دردآلود،
چون من نیز تنها تو ماندستی .
ای فصل ِ فصل های نگارینم،
سرد ِ سکوت ِ خود را بسـرائیم
پائـــیزم! ای قناری غمگینم!

پادشاه فصل ها ، پائـــیز

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

اگر همه "ثروت" داشتند ، دل ها سکه ها را بیشتر از خدا می پرستیدند و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید!

تا دیگران از سر جوانمردی بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند اما بی گمتن صفا و سادگی می مرد !

اگر همه ثروت داشتند ، اگر مرگ نبود ،همه کافر بودند و زندگی بی ارزشترین کالا بود ، ترس نبود ، زیبایی نیود ،

و خوبی هم شاید !!!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

بی آنکه حرفهایت را بشنوند قضاوت می کنند...


پی نوشت : عهد بسته بودم با خودم که دیگه برای کسی پست نزارم اما نشداخه ناخودآگاه خندم گرفت که چرا ما آدما فقط انتظار داریم از بقیه ! بی اینکه توجه کنیم برای بقیه هم همین امتیاز رو در نظر بگیریم

و چه خوش گفت امیر مومنان (ع):

آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند !

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

تمام غصه ها دقیقا از همان جایی آغاز می شوند که

ترازو را بر میداری و می افتی به جان دوست داشتنت! اندازه میگیری! حساب وکتاب میکنی!

مقایسه میکنی و خدا نکندحساب و کتابت برسد به آنجا که زیاد تر دوست داشته ای... که زیادتر دل داده ای ...
که زیادتر بخشیده ای ... به قدر یک ذره...یک نقطه درست از همان جاست که توقع آغاز میشود

و توقع آغاز همه رنج های است که بنام عشق می بریم
. . .

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

بــــه ســــرش

هــــوای حـــوا زد و رفــتـــــــ . . .!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

خواهش می کنم دست بردارین از این نظرهای تبلیغاتی مزخرفتون


رک بگم : دیگه حالم داره به هم می خوره

انصافم خوب چیزیه

یا نظر ندین یا اگرم نظر می دین یه نظر درست بدین ،

حداقل راجع به متنی که نوشتم یا هرچیزی راجع به وبلاگ!

اصلا نظر ندین راحت ترم


برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv


 

 

سکوت می کنم
به احتــرام
آن همه حرف
که در دلم
مـُــــــــــــرد

 


سکوتم از رضایت نیست

دلم اهل شکایت نیست


برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

کنــارت هستند.
تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.
از پیشــت میروند یک روز. ..کدام روز؟
وقتی کســی جایت آمد.
دوستــت دارند. تا چه موقع؟ تا موقعی که
کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند.
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه.
نه...... فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.
و این است بازی
باهــم بودن....!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

ترجيح ميدهم حقيقتي مرا آزار دهد، تا اينكه دروغي آرامم كند!!!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

مجله سی نت: بلیت سینماهای سراسر کشور فردا دوشنبه 21 شهریورماه به مناسبت روز ملی سینما نیم‌بها می‌شود.
طبق مصوبه شورای صنفی نمایش، سینمادوستان می‌توانند فردا به مناسبت روز ملی سینما فیلم‌های روی پرده را با بلیت نیم‌بها تماشا کنند.
پردیس‌های سینمایی هم در سراسر کشور مانند سینماها میزبان این طرح ویژه برای علاقمندان سینما هستند.

روز ملی سینما رو به همه ی هنردوستان و هنرمندان تبریک می گم

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

از تن تو هر چقدر هم که قوی باشد ترسی ندارند,
از گاو که گنده تر نمی شوی, می دوشنت;
از خر که قوی تر نمی شوی, بارت می کنند;
از اسب که دونده تر نمی شوی, سوارت می شوند;
اما آنها فقط از فهمیدن تو می ترسند....

"دکتر علی شریعتی"

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

حالمان بد نيست غم کم مي خوريم
کم که نه هر روز کم کم مي خوريم
آب مي خواهم سرابم مي دهند
عشق مي ورزم عذابم مي دهند
خود نمي دانم کجا رفتم به خواب !
از چه بيدارم نکردي آفتاب ؟
خنجري بر قلب بيمارم زدند
بي گناهي بودم و دارم زدند
خنجری نا مرد بر قلبم نشست
از غم نامردمي پشتم شکست
عشق آخر تيشه زد بر ريشه ام
تيشه زد بر ريشه ي انديشه ام
عشق اگر اين است مرتد مي شوم
خوب اگر اين است من بد مي شوم
بس کن اي دل نابساماني بس است
کافرم ديگر مسلماني بس است
در ميان خلق سردرگم شدم
عاقبت آلوده ي مردم شدم
بعد از اين با بي کسي خو مي کنم
آنچه در دل داشتم رو مي کنم
نيستم از مردم خنجر به دست
بت پرستم بت پرستم بت پرست
بت پرستم ، بت پرستي کار ماست
چشم مستي تحفه ي بازار ماست
درد مي بارد چو لب تر مي کنم
طالعم شوم است باور مي کنم
من که با دريا تلاطم کرده ام
راه دريا را چرا گم کرده ام ؟
قفل غم بر درب سلولم مزن
من خودم خوشباورم گولم مزن
من نمي گويم که خاموشم مکن
من نمي گويم فراموشم مکن
من نمي گويم که با من يار باش
من نمي گويم مرا غمخوار باش
من نمي گويم ، دگر گفتن بس است
گفتن اما هيچ ، نشنفتن بس است
روزگارت باد شيرين ، شاد باش
دست کم يک شب تو هم فرهاد باش
اه ، در شهر شما ياري نبود ؟!
قصه هايم را خريداري نبود؟!
واي رسم شهرتان بيداد بود
شهرتان از خون ما اباد بود
از در و ديوارتان خون مي چکد
خون من ، فرهاد ، مجنون مي چکد
خسته ام از قصه هاي شومتان
خسته از همدردي مسمومتان
اينهمه خنجر ، دل کس خون نشد ؟!
اين همه ليلي کسي مجنون نشد ؟!
آسمان خالي شد از فريادتان
بيستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گر نباشد پيشه ام
بويي از فرهاد دارد تيشه ام
عشق از من دور ، پايم لنگ بود
قيمتش بسيار دستم تنگ بود
گر نرفتم هر دو پايم خسته بود
تيشه گر افتاد دستم بسته بود
هيچ کس دست مرا وا کرد ؟ نه
فکر دست تنگ ما را کرد ؟ نه
هيچ کس از حال ما پرسيد ؟ نه
هيچ کس اندوه ما را ديد ؟ نه
هيچ کس اشکي براي ما نريخت
هر که با ما بود از ما مي گريخت
چند روزي هست حالم ديدني است
حال من از اين و آن پرسيدني است
گاه بر روي زمين زل مي زنم
گاه بر حافظ تفال مي زنم
حافظ ديوانه فالم را گرفت
يک غزل امد که حالم را گرفت
" ما ز ياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم "

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

فقر :

میخواهم بگویم ...
فقر همه جا سر میكشد ...
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ...
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ...

طلا و غذا نیست ...
فقر ، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفتهء یك كتابفروشی می نشیند ...
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است كه روزنامه های برگشتی را خرد میكند ...
فقر ، كتیبهء سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند ...
فقر ، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...
فقر ، همه جا سر میكشد ...


فقر ، شب را " بی غذا " سر كردن نیست ...
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر كردن است ...

دکتر علی شریعتی


پی نوشت : این دقیقا همون چیزیه که این روزا زیاد بهش فکر می کنم . . .

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

امروز با شکوهترین روز است
 روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد
میلاد تو، طلوع نور
در قلبی مه گرفته بود
 نفسی گرم در فضای سرد و غریب
گلی شکفته در بهار
تولد یک شعر دلنشین
شعری در واژه های نگاهت
و در قافیه های کلامت
تولد تو تولد من است ،
 من در تمام طول این مدت بیدار مانده ام
که مبادا روز تولد تو تمام شود ،
 و من در خواب بمانم
و نتوانم به تو تبریک بگویم !
تولدت مبارک رضای عزیز



Alternative content